دوستی علی(علیه السلام) از عمق جان
در زمان حکومت حضرت علی(علیه السلام)، روزی امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) در کوچه ای می گذشتند، دیدند مرد سیاه چهره ای از انگشتانش که قطع شده بود خون می چکید و در آن حال مدح پدرشان علی(علیه السلام) را می کرد. علت را از او پرسید. گفت: من دزدی کرده بودم و مرا نزد پدرتان علی بردند، پدرتان بر عدالت و قضاوت حکم کرد و انگشتان مرا قطع کرد. ای علی جان! عشق تو با گوشت و خون و استخوان من آمیخته است و اگر بدنم را قطعه قطعه کنی باز محبت تو را از دل بیرون نمی کنم، علی جان! ای مظهر جوانمردی، و مرتب این سخنان را تکرار می کرد. امام حسن(علیه اسلام) و امام حسین(علیه اسلام) نزد پدرشان رفتند و ماجرا را بیان کردند که آن مرد با آن حالی که داشت مدح تو را می کرد و حضرت علی(علیه السلام) فرمود: بروید او را نزد من آورید. او را آوردند و آن حضرت با آب دهان مبارکشان انگشتان را به دست آن مرد چسباند و خوب شد. این نیز معجزه دوستی حضرت علی(علیه السلام) بود.
فرم در حال بارگذاری ...