عبرت کده-1-نیکی به پدر و مادر
نوشته شده توسط فاطمه صالح در 4 آبان 1396 در عبرت کده
نیکی به پدر و مادر
روزی حضرت موسی(علیه السلامـ) درضمن مناجات به خداوند عرضه داشت:میخواهم همنشینم رادربهشت ببینم.جبرئیل بر او نازل شد وگفت:ای موسی! قصابی که درفلان محل ساکن است،همنشین توست. حضرت موسی(علیه السلامـ) نزدقصاب رفت واعمال او را زیرنظرگرفت.شب که شد قصاب جوان مقداری گوشت برداشت وبه سوی منزل روان گردید. موسی(علیه السلامـ) از پی او روان شد. چون به در منزل رسیدند، جلو رفت وپرسید: ای جوان مهمان نمیخواهی؟ گفت: بفرمایید! حضرت موسی(علیه السلامـ) وقتی به درون خانه رفت، دیدجوان با آن گوشت تازه غذایی تهیه کرد، آنگاه زنبیلی راکه به سقف آویخته بود،پایین آورد وپیرزنی کهنسال را از درون آن بیرون آورد. ابتدا اورا شست وشو داد وبادست خویش غذا را به او خورانید. هنگامی که خواست زنبیل را به جای آن بیاویزد، زبان پیرزن به کلماتی نامفهوم حرکت کرد. سپس جوان قصاب برای حضرت موسی(علیه السلامـ) غذا آورد و باهم غذاخوردند. چون موسی(علیه السلامـ) ازماجرای جوان پرسید، پاسخ داد: این پیرزن مادر من است. چون درآمدم بالا نیست ونمی توانم برای او کنیزی استخدام نمایم، خدمتش را می نمایم. موسی(علیه السلامـ) پرسید: آن کلماتی که مادرت بر زبان جاری کرد، چه بود؟ گفت: هرگاه او را شست وشو می دهم و غذا به او میخورانم، دعایم می کند ومی گوید: خدا تو را ببخشاید و تو را در بهشت هم درجه وهمنشین حضرت موسی(علیه السلامـ) گرداند! حضرت موسی(علیه السلامـ) فرمود: ای جوان من موسی هسم. اینک به توبشارت میدهم که خداوند دعای مادرت را درباره تو مستجاب گردانیده است. جبرئیل به من خبرداد که تو در بهشت همنشین و هم درجه من خواهی بود.
فرم در حال بارگذاری ...